غلامحسین فرنود

From Azerbaijanica
Revision as of 17:51, 25 July 2022 by Uzeyir Kemal (talk | contribs) (ویرایش)
غلامحسین فرنود

غلامحسین فرنود ژنده

 به تورکی تورکیه: Gulamhüseyn Fernud Jende; به انگلیسی: Gholam-Hossein Farnoud Zhendeh;; به تورکی آزربایجانی: Qulamhüseyin Fərnud Jende 

پنج اسفند ۱۳۱۹، تبریز – ۲۵ اسفند ۱۳۹۸، تبریز

روزنامه نگار، نویسنده، منتقد، مترجم، مدرس دانشگاه و فعال اجتماعی-فرهنگی برجسته آزربایجان جنوبی و یا آزربایجان ایران بود.

او از سال ۱۳۴۲ یک صفحه از روزنامه مهد آزادی را با عنوان «نقش ها و اندیشه ها» اداره می کرد و همین بستری برای جمع شدن ها و همکاری های بیشتر او و دوستان نزدیکش مانند صمد بهرنگی، رحیم رئیس نیا و عبدالحسین ناهیدی آذر شد. پس از یک سال، با درخواست و پیشنهاد سردبیر روزنامه سید جواد پیمان از غلامحسین فرنود برای گسترش مقالات و نویسندگان، «آدینه» تشکیل شد. آدینه طی دو سال به صورت هفتگی و در هشت صفحه با مقاله هایی از نویسندگان بنام آزربایجان جنوبی مانند صمد بهرنگی، غلامحسین ساعدی، رضا براهنی، علیرضا نابدل، مفتون امینی، حسن روزپیکر، بهروز دهقانی، رحیم رئیس نیا و برخی دیگر از نویسندگان آزربایجانی و ایرانی منتشر شد. آدینه تا زمان مصادره و تعطیلی توسط ساواک در سال ۱۳۴۵، نقش مهمی در تجمع روشنفکران آزربایجان جنوبی و سایر روشنفکران عمدتاً چپ‌گرای ایرانی بر ضد رژیم پهلوی داشت.[۱][۲]

غلامحسین فرنود به عنوان ویراستار، ناشر و مدرس دانشگاه نیز فعالیت میکرد. علاوه بر نام خود، برخی از آثار او با نام مستعار «علی سیاهپوش»، «ابوالفضل اتراک» و «طاهر دانش» نیز منتشر شده است. «در بساط نکته دانان» آخرین اثر تعلیفی چاپ شده اوست [۳][۴]. این کتاب به نوعی تلفیق و مجموعه ای از مقالات مختلف او درباره ادبیات جهان، سینما، شعر، تئاتر، نقاشی، کاریکاتور، فلسفه و تاریخ است که به شکلی خلاقانه یکجا گردآوری شده است.

صبح روز ۲۵ اسفند ۱۳۹۸، برادرش رضا فرنود بدن بی جان غلامحسین فرنود را در خانه شخصی اش در تبریز یافت.[۵]

.

.

تولد ا ۵ اسفند ۱۳۱۹
تبریز
فوت ا ۲۵ اسفند ۱۳۹۸
تبریز
دلیل مرگ ایست قلبی
ملیت آزربایجان جنوبی
شهروندی ایران
تحصیلات کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی، دکتری جامعه شناسی
دانشگاه دانشسرای تبریز (دانشگاه آزربایجان)، دانشگاه استانبول
حیطه فعالیت نویسنده، فعال اجتماعی-فرهنگی، منتقد، سردبیر، معلم و مدرس دانشگاه
سالهای فعالیت ۱۳۳۹ - ۱۳۹۹
آثار با اهمیت
آدینه مهد آزادی، در بساط نکته دانان
همسر مهرانگیز محمود شریعتی
فرزندان صبا فرنود (دختر)، طاهر فرنود (پسر)
خیشاوندان آریا ا. ترکانبوری (داماد)
امضا

Ata imza.jpg
زندگینامه

اوایل زندگی 

بیوگرافی غلامحسین فرنود با قلم خودش (دست خط اورجینال)

غلامحسین فرنود ژنده در۵ اسفند ۱۳۱۹ در تبریز، پایتخت آزربایجان جنوبی یا آزربایجان ایران به دنیا آمد. پدرش پاسبان دوران پهلوی و مادرش خانه دار بود. او پسر بزرگ خانواده بود و سه برادر علی، حسن و رضا و یک خواهر به نام اشرف داشت. تحصیلات ابتدایی را در دبستان های سعدی، رشدیه، ساسان و همام تبریز گذراند و دوره متوسطه را در مدارس خاقانی، فردوسی، منصور (طالقانی فعلی) و دانشسرای تبریز ( دانشگاه آزربایجان) گذراند. ۱۳۳۶-۱۳۳۸).

او معلمی را در دوره ابتدایی ممقان و همچنین دبستان عنصری آذرشهر آغاز کرد. سپس برای تدریس دروس عربی، فقه و علوم اجتماعی به دبیرستان سعدی پیوست.

با ورود به دانشگاه در سال ۱۳۳۹ در مقطع کارشناسی و سپس کارشناسی ارشد زبان و ادبیات انگلیسی تحصیل کرد و در سال ۱۳۴۳ فارغ التحصیل شد.

تولد آدینه (۱۳۴۳-۱۳۴۵)

غلامحسین فرنود از سال ۱۳۴۲ یک صفحه از روزنامه مهد آزادی را با عنوان «نقش ها و اندیشه ها» اداره می کرد و همین بستری برای جمع شدن ها و همکاری های بیشتر او و دوستان نزدیکش مانند صمد بهرنگی، رحیم رئیس نیا و عبدالحسین ناهیدی آذرشد. از طرف سردبیر روزنامه سید جواد پیمان برای غلامحسین فرنود در راستای گسترش نویسندگان و مقالات برای چاپ هفتگی مجله ای در هشت صفحه پیشنهادی آمد. یک روز پس از پیشنهاد پیمان، غلامحسین موضوع را ابتدا با صمد بهرنگی و بعد با ابراهیم عظیم پور و سایر دوستان در میان گذاشت که با موافقت و پیوستن دیگر دوستان، عنوان آدینه با پیشنهاد بهروز دهقانی انتخاب شد و همگی بر سر عنوان و روز انتشار یعنی شنبه ی هر هفته توافق کردند. اولین سرمقاله توسط غلامحسین فرنود و سرمقالات بعدی توسط سایر نویسندگان و هر کدام با نام سردبیر نوشته شد. شماره ۱۷ آخرین شماره نشریه آدینه بود و بعد از این شماره، این نشریه در سال ۱۳۴۵ توسط ساواک تعطیل شد.[۲]

مرگ صمد بهرنگی و سالهای حبس (۱۳۵۳-۱۳۴۷)

نقش ها و اندیشه ها

پس از مصادره آدینه، مجموعه گزیده از نثر و داستان‌ را با عنوان «سرگذشت مادر» و ترجمه‌ای از شعر و زندگی ت. اس. الیوت را به چاپ رساند. همچنین با دوستانش بهروز دهقانی و مهدی امینی در ترجمه «آیا علم می‌تواند ما را نجات دهد؟» همکاری کرد. وی پس از مدتی به عنوان ویراستار و مدیر مسئول انتشارات ابن سینا دو کتاب «دو مبارز» و «بلوای تبریز» و چندین گزیده از آثار عبید زاکانی را با مقدمه ای از آناتولی لوناچارسکی منتشر کرد. او همچنین در چاپ کتاب «کند و کاو در مسائل تربیتی ایران» صمد بهرنگی و چاپ اول داستان کودکانه ی او «اولدوز و کلاغها» مباشرت داشت.

او همچنین به جهت تامین درآمد برای افزودن به کتاب های کتابخانه مدارس ممقان، نمایش هایی در این مدارس ترتیب میداد. از دیگر کارهای وی میتوان به ترجمه و انتشار «نژادپرستی و جهانخواری» اثر فدور میخائلوویچ لئونیدوف با تأیید و تشویق صمد بهرنگی اشاره کرد.[۱]

در ۹ شهریور ۱۳۴۷ صمد بهرنگی در رودخانه آراز (ارس) غرق شد. مرگ صمد نه تنها تاثیر به سزایی بر دوستان نزدیکش داشت، بلکه تأثیر قابل توجهی بر مردم آزربایجان جنوبی و دیگر مردمان و ملل ایران نیز گذاشت و تبدیل به یک کاتالیزور قدرتمند برای حرکات مخالف خاندان پهلوی شد.

آدینه مهد آزادی، اول مهرماه ۱۳۴۴

پس از یک سال، یعنی در مهر ماه ۱۳۴۸ ، غلامحسین فرنود از آزمون ورودی دکتری جامعه شناسی عمومی دانشگاه استانبول قبول و بعد از انتخاب موضوع رساله، در این زمینه مشغول تحقیق شد. در اردیبهشت ماه سال ۱۳۵۰ در آستانه بازگشت به استانبول دستگیر شد. همزمان با او، دیگر دوستانش مانند بهروز دهقانی، کاظم سعادتی، اشرف دهقانی، علیرضا نابدل وغیره نیز دستگیر شدند.[۱] کاظم سعادتی قبل از دستگیری توسط ساواک برای اطلاع رسانی به دوستانش اقدام به خودکشی کرد[۶][۷]. بهروز دهقانی بر اثر شکنجه در داخل زندان درگذشت[۸]. علیرضا نابدل بارها در زندان اقدام به خودکشی کرد، اما سرانجام توسط رژیم پهلوی اعدام شد[۹][۱۰]. اشرف دهقانی با موفقیت از زندان فرار کرد و به آلمان مهاجرت کرد.[۱۱]

سالهای پس از آزادی تا انقلاب (۱۳۵۳-۱۳۵۷)

از راست به چپ: غلامحسین فرنود، صمد بهرنگی، علی زاخری و عباسعلی رضایی. )آرشیو شخصی غلامحسین فرنود). عکس توسط آریا ا. ترکانبوری رنگی شده است.

غلامحسین فرنود پس از آزادی از زندان در سال ۱۳۵۳ به عنوان تهیه‌کننده در رادیو تبریز مشغول به کار شد و کار تالیف و انتشار را نیز ادامه داد. ترجمه «سئودالی بولوت» (فارسی: ابر دلباخته) را به همراه علی کاتبی، اثر شاعر ترک ترکیه ناظم حکمت، انتشار کتاب «نوه ها و نتیجه های ملانصرالدین» مجموعه ای از آثار و زندگی نامه کاریکاتوریست های ترکیه، نسخه خطی کتاب «وقایع ناصری» از اسناد معتبر مشروطه با نام مستعار علی سیاهپوش، ترجمه و تالیف «سیری در قرون جدید»، ترجمه «آنتونیو گرامشی و فاشیسم» و «انقلاب فرهنگی در کوبا» نمونه ای از فعالیت های او در این سالها است. وی همچنین نشر احیا را با چاپ کتابهای تاریخی، علمی و ادبی اداره می کرد. «گاهنامه ارک» یکی از آخرین کارهای او قبل از انقلاب بود که به دلیل حزفیات متعدد در مرحله ممیزی، نسخه کامل آن با تاخیر در آستانه انقلاب تکثیر و پخش شد.[۱]

وی در کنار فعالیت های خود به عنوان ویراستار، نویسنده، مترجم و ناشر، در عرصه های فرهنگی نیز فعالیت داشت. او از هنرمندان مختلفی از جمله نقاش کیومرث کیاست ، مجسمه‌ساز بهروز حشمت و آشیق حسن اسکندری حمایت کرده است. [۲][۱]

پس از انقلاب ایران (۱۳۵۷-۱۳۹۲) 

این مجسمه نسخه کوچکی از مجسمه اصلی آشیقلار بهروز حشمت است که توسط بهروز در شهر وین اتریش ساخته شده و در سال ۱۳۵۷ پس از انقلاب ایران به غلامحسین فرنود هدیه داده شده است.

غلامحسین فرنود در سال ۱۳۶۰ با مهرانگیز محمود شریعتی ازدواج کرد و حاصل این ازدواج دو فرزند طاهر فرنود (۱۳۶۲) و صبا فرنود (۱۳۶۸) هستند. غلامحسین فرنود همیشه خود را «معلم عادی» معرفی می کرد و عمدتاً به عنوان یک فعال اجتماعی و فرهنگی با دیدگاه های سیاسی چپ فعال بود، اما خود را فعال سیاسی نمی شناخت. حقیقت این است که روابط نزدیک او با افرادی مانند صمد بهرنگی که پس از مرگش نماد جنبش‌های چپ نسل جدید آزربایجان جنوبی و همچنین دیگر ملل ایران شد و با دوستان دیگری که بعداً به سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران پیوستند، دلیل کافی برای دستگیری او در دوران پیش از انقلاب بود. با وجود این، وضعیت او و دوستانش پس از انقلاب بر خلاف انتظارشان چندان بهبود نیافت. نمونه تلخ تراژدی علیه فعالان چپ را می توان در قتل های زنجیره ای ایران یافت.

با این حال، او تا آخر عمرش برای افزایش آگاهی مردم و جامعه تلاش کرد. از جمله فعالیت های شاخص او پس از انقلاب می توان به نشر شماره دوم گاهنامه ارک، ترجمه چشم شتر چنگیز آیتماتوف با نام مستعار طاهر دانش، صورت ساده نویسی شده ی دون کیشوت اثر میگل دو سروانتس و ترجمه «تهیدستان» اثر جک لندن با نام مستعار ابوالفضل اترک اشاره کرد. [۱]

وی همچنین به عنوان مدرس در هنرستان تبریز، دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، انجمن سینمای جوانان ایران واحد تبریز و موسسه آموزش علی نبی اکرم تبریز در دروس زبان و ادبیات انگلیسی، زیبایی‌شناسی، هنر کودک، تمثیل شناسی، جامعه‌شناسی هنر و غیره مشغول به کار شد. علاوه بر این، سردبیری روزنامه‌های کار و نیرو، سری دوم آدینه مهد آزادی در ۱۷ شماره و روزنامه اختر را بر عهده داشته است.

پس از مرگ همسرش، مهرانگیز محمود شریعتی (۱۳۹۹-۱۳۹۲) 

روز اول معلمی، حسن کافی. به یاد مهرانگیز محمود شریعتی. ۲۴ آبان ۱۳۹۷
باز خواهم شکفت، سعیده پاکنژاد. به یاد مهرانگیز محمود شریعتی. ۲۴ آبان ۱۳۹۶

مهرانگیز محمود شریعتی در ۲۴ آبان ۱۳۹۲ بر اثر سرطان طحال درگذشت [۱۲]. مراسم تشییع با حضوربسیار گسترده ی مردم برگزار شد. طبق وصیت مهرانگیز و تصمیم غلامحسین مراسم بدون تشریفات معمول برگزار و تمامی هزینه های مراسم صرف خرید صندلی راحتی برای همراه بیمارستان سرطانی تبریز شد.

«همیشه معلم» لقبی است که غلامحسین به همسرش مهرانگیز داده است. طی این سالها، هر سال کتابی از نویسنده ای با انتخاب و تقبل تمامی هزینه های چاپ توسط غلامحسین فرنود به یاد مهرانگیز شریعتی منتشر می شد. از جمله این کتاب ها می توان به «باز خواهم شکفت» سعیده پاک نژاد و «روز اول معلمی» حسن کافی اشاره کرد. با این حال، وی به دلایل تغییرات خانوادگی مراسم بزرگداشت مهرانگیز را به دنبال انتشار متن زیر در سال ۹۷ موقتا متوقف کرد (به عکس زیر مراجعه کنید):

روز یکشنبه ۲۰ آبان ۱۳۹۷ از صفحه شخصی اینستاگرم غلامحسین فرنود

بعد از سال۱۳۹۷ به دلایل خانوادگی ذکر شده، غلامحسین تصمیم به مرتب سازی و تقسیم مساوی و بدون تبعیض جنسیتی همه دارایی های مادی و معنوی بین فرزندانش بر اساس وصیت همسرش مهرانگیز و میل خودش کرد. او همچنین بین سالهای ۹۲ تا ۹۷ تصمیم بر بیان بخش‌هایی از وقایع و اسنادی که سال‌ها به دقت از آنها محافظت کرده بود، گرفت. از آنها می توان به چند مورد از جمله صحبت در مورد تولد آدینه، همچنین سالهای پس از تولد آدینه تا انقلاب و دست نوشته ای از شعر صمد بهرنگی اشاره کرد؛ که همه آنها به با درخواست غلامحسین به صورت ویدئویی توسط پسرش طاهر فرنود ضبط و از طریق شبکه های اجتماعی به اشتراک گذاشته شد.

فوت

متن دو سال پس از فوت همسر غلامحسین فرنود، یعنی نوروز ۱۳۹۴ نوشته شده است.

در صبح روز ۲۴ اسفند ۱۳۹۹، برادرش رضا فرنود بدن بی جان غلامحسین را در خانه شخصی او در تبریز یافت. علت مرگ ایست قلبی گفته شد.

به دلیل شرایط قرنطینه کرونا و محدودیت‌های سفر، طاهر فرنود و همسر او تنها افرادی هستند که به خانه غلامحسین رفت و آمد داشته اند و همچنین به تمامی دست‌نوشته‌ها، اسناد تاریخی ، صداهای ضبط ‌شده، نقاشی ها و دیگر آثار هنری و تاریخی ارزشمند موجود در خانه غلامحسین و مهرانگیز دسترسی داشته اند. تنها وصیت نامه منتشر شده از غلامحسین فرنود تا به امروز، متن بسیار کوتاهی درباره محل دفن و خاکسپاری اوست که در سال ۱۳۹۴ با دست خط خود او خطاب به پسرش طاهر فرنود، دخترش صبا فرنود و دامادش آریا ترکانبوری نوشته شده است.