Difference between revisions of "صمد بهرنگی"
Younes.Leysi (talk | contribs) Tags: Visual edit Reverted |
Younes.Leysi (talk | contribs) Tag: Manual revert |
||
Line 1: | Line 1: | ||
{{جعبه زندگینامه|نام_شخص=صمد بهرنگی|نام_تصویر=Samad Behrangi.JPG|توضیح_تصویر=صمد بهرنگی|گفتاورد=«''مرگ خیلی آسان میتواند به سراغ من بیاید، اما من تا میتوانم زندگی میکنم؛ نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یکوقتی ناچار با مرگ روبهرو شوم که میشوم، مهم نیست. مهم این است که زندگی یا مرگ من، چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد''…»<ref>{{یادکرد وب |نویسنده= |نشانی= http://www.tabnak.ir/fa/mobile/news/327417/یادی-از-خالق-ماهی-سیاه-کوچولو |عنوان= یادی از خالق «ماهی سیاه کوچولو» |ناشر= وبگاه تابناک |تاریخ= ۱ تیر ۱۳۹۲ |تاریخ بازبینی=}}{{پیوند مرده|date=اکتبر ۲۰۱۹ |bot=InternetArchiveBot}}</ref>|زمینه فعالیت=[[داستان]]نویس، [[پژوهش]]گر، [[مترجم]] و [[شاعر]]|تاریخ_تولد={{تاریخ تولد|۱۳۱۸|۴|۲|گاهشمار=خورشیدی}}|محل_تولد=[[تبریز]]، ایران|تاریخ_مرگ={{تاریخ مرگ و سن|۱۳۴۷|۶|۹|۱۳۱۸|۴|۲|گاهشمار=خورشیدی}}|محل_مرگ=[[رود ارس]] و در ساحل روستای [[کوانق]]|آرامگاه=[[گورستان امامیه]]}} | {{جعبه زندگینامه | ||
|نام_شخص = صمد بهرنگی | |||
|نام_تصویر = Samad Behrangi.JPG | |||
|توضیح_تصویر = صمد بهرنگی | |||
|گفتاورد = «''مرگ خیلی آسان میتواند به سراغ من بیاید، اما من تا میتوانم زندگی میکنم؛ نباید به پیشواز مرگ بروم. البته اگر یکوقتی ناچار با مرگ روبهرو شوم که میشوم، مهم نیست. مهم این است که زندگی یا مرگ من، چه اثری در زندگی دیگران داشته باشد''…»<ref>{{یادکرد وب |نویسنده= |نشانی= http://www.tabnak.ir/fa/mobile/news/327417/یادی-از-خالق-ماهی-سیاه-کوچولو |عنوان= یادی از خالق «ماهی سیاه کوچولو» |ناشر= وبگاه تابناک |تاریخ= ۱ تیر ۱۳۹۲ |تاریخ بازبینی=}}{{پیوند مرده|date=اکتبر ۲۰۱۹ |bot=InternetArchiveBot}}</ref> | |||
|زمینه فعالیت = [[داستان]]نویس، [[پژوهش]]گر، [[مترجم]] و [[شاعر]] | |||
|تاریخ_تولد = {{تاریخ تولد|۱۳۱۸|۴|۲|گاهشمار=خورشیدی}} | |||
|محل_تولد = [[تبریز]]، ایران | |||
|تاریخ_مرگ = {{تاریخ مرگ و سن|۱۳۴۷|۶|۹|۱۳۱۸|۴|۲|گاهشمار=خورشیدی}} | |||
|محل_مرگ =[[رود ارس]] و در ساحل روستای [[کوانق]] | |||
|آرامگاه = [[گورستان امامیه]] | |||
}} | |||
'''صمد بهرنگی''' (زادهٔ ۲ تیر ۱۳۱۸ در [[تبریز]] – درگذشتهٔ ۹ شهریور ۱۳۴۷ در [[ارسباران]]) [[آموزگار]]، منتقد اجتماعی، [[داستان]]نویس، [[مترجم]]<ref>{{یادکرد وب|نویسنده = |نشانی= http://www.iranicaonline.org/articles/behrangi-samad-teacher |عنوان=BEHRANGĪ, ṢAMAD | ناشر =دائرةالمعارف ایرانیکا |تاریخ =December 15, 1989 |تاریخ بازبینی=}}</ref> و [[محقق]] [[فولکلور]] [[زبان ترکی آذربایجانی|آذربایجانی]]<ref>{{cite book|last1=Fazel|first1=Nematollah |title=Politics of Culture in Iran|date=2006|publisher=Routledge|location=Canada|page=}}</ref> بود. کتاب ''[[ماهی سیاه کوچولو]]''ی بهرنگی مدتها نقش بیانهٔ غیررسمی [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]] را بازی میکرد. با این وصف، صمد افکار چپ داشت اما عضو هیچ دسته و گروهی نبود و به گفته برادرش (اسد) او یک پای مسجد در مجالس ختم و عزا بود.<ref name="Guerilla Odyssey">{{cite book|last1=Vahabzadeh|first1=Peyman |title=Guerilla Odyssey: Modernization, Secularism, Democracy, and the Fadai Period ...|date=2010|publisher=Syracuse University Press|location=Syracuse|page=134}}</ref><ref>{{cite book|last1=Milani |first1=Abbas |title=Eminent Persians Vol. 2.|date=2008|publisher=Syracuse University Press|location=Syracuse|pages=838–842}}</ref> | |||
بهرنگی دربارهٔ خودش گفتهاست:<ref name="ایسنا">{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=fa|تاریخ=۳ تیر ۱۳۹۱|وبگاه=خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)|نشانی= http://isna.ir/fa/news/91040301179/يادي-از-صمد-بهرنگي-در-سالگرد-تولدش|عنوان=یادی از صمد بهرنگی در سالگرد تولدش|ناشر=|تاریخ بازبینی=۷ تیر ۱۳۹۳}}</ref> «قارچ زاده نشدم بی پدر و مادر، اما مثل قارچ نمو کردم، ولی نه مثل قارچ زود از پا درآمدم. هر جا نَمی <nowiki>بود</nowiki>، به خود کشیدم؛ کسی نشد مرا آبیاری کند. من نمو کردم… مثل درخت سنجد کج و معوج و قانع به آب کم، و شدم معلم روستاهای آذربایجان. پدرم میگوید: اگر ایران را میان ایرانیان تقسیم کنید، از همین بیشتر نصیب تو نمیشود.» | |||
بهرنگی دربارهٔ خودش گفتهاست:<ref name="ایسنا">{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=fa|تاریخ=۳ تیر ۱۳۹۱|وبگاه=خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)|نشانی=http://isna.ir/fa/news/91040301179/يادي-از-صمد-بهرنگي-در-سالگرد-تولدش|عنوان=یادی از صمد بهرنگی در سالگرد تولدش|ناشر=|تاریخ بازبینی=۷ تیر ۱۳۹۳}}</ref> «قارچ زاده نشدم بی پدر و مادر، اما مثل قارچ نمو کردم، ولی نه مثل قارچ زود از پا درآمدم. هر جا نَمی <nowiki>بود</nowiki>، به خود کشیدم؛ کسی نشد مرا آبیاری کند. من نمو کردم… مثل درخت سنجد کج و معوج و قانع به آب کم، و شدم معلم روستاهای آذربایجان. پدرم میگوید: اگر ایران را میان ایرانیان تقسیم کنید، از همین بیشتر نصیب تو نمیشود.» | |||
== زندگی == | == زندگی == | ||
صمد بهرنگی در ۲ تیر ۱۳۱۸ در محله [ | صمد بهرنگی در ۲ تیر ۱۳۱۸ در محله [[چرنداب]] در جنوب بافت قدیمی شهر [[تبریز]] در خانوادهای تهیدست چشم به جهان گشود. پدر او «عزت» و مادرش «سارا» نام داشتند. صمد دو برادر و سه خواهر داشت. پدرش کارگری فصلی بود که بیشتر به شغل زهتابی (آنکه شغلش تابیدن زه و تهیه کردن رشته تافته از روده گوسفند و حیوانات دیگر باشد<ref>{{یادکرد وب |نویسنده= |نشانی=http://www.loghatnaameh.org/dehkhodasearchresult-fa.html?searchtype=0&word=2LLZh9iq2KfYqNuM |عنوان=دائرةالمعارف دهخدا: زهتابی |ناشر= |تاریخ= |تاریخ بازبینی= |archiveurl=https://web.archive.org/web/20140714161303/http://www.loghatnaameh.org/dehkhodasearchresult-fa.html?searchtype=0&word=2LLZh9iq2KfYqNuM |archivedate=۱۴ ژوئیه ۲۰۱۴ |dead-url=yes}}</ref>) زندگی را میگذراند و خرجش همواره بر دخلش فزونی داشت. برخی اوقات نیز [[مشک]] [[آب]] به دوش میگرفت و در ایستگاه «وازان» به [[مردم روس|روسها]] و [[امپراتوری عثمانی|عثمانیها]] آب میفروخت. بالاخره فشار زندگی وادارش ساخت تا با فوج بیکارانی که راهی [[قفقاز]] و [[باکو]] بودند به قفقاز برود. رفت و دیگر بازنگشت.<ref name="بیوگرافی">{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=fa|تاریخ=|وبگاه=Samadbehrangi.com|نشانی=http://samadbehrangi.com/biography.html|عنوان=صمد بهرنگی: بیوگرافی|ناشر=|تاریخ بازبینی=۱۸ خرداد ۱۳۹۳}}</ref> | ||
== تحصیل و آموزگاری == | == تحصیل و آموزگاری == | ||
=== آغاز آموزگاری === | |||
صمد بهرنگی پس از تحصیلات [[دبستان]] و [[دبیرستان]] در مهر ۱۳۳۴ به [[دانشسرای مقدماتی پسران (تبریز)]] رفت و در خرداد ۱۳۳۶ از آنجا فارغالتحصیل شد. از مهر همان سال و در حالیکه تنها هجده سال سن داشت [[آموزگار]] شد و تا پایان عمر در [[آذرشهر]]، [[ممقان]]، [[قاضیجهان]]، [[گوگان]]، [[آخیجهان]] و[[فیروزسالار]] در [[استان آذربایجان شرقی]] که آن زمان روستا بودند تدریس کرد.<ref name="بیوگرافی"/><ref name=":1"/> در مهر ۱۳۳۷ برای ادامهٔ تحصیل در رشته [[زبان انگلیسی|زبان]] و [[ادبیات انگلیسی]] به دورهٔ شبانهٔ [[دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه تبریز]] رفت و همزمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد ۱۳۴۱ و دریافت گواهینامهٔ پایان تحصیلات ادامه داد.<ref name="بیوگرافی"/> | |||
[[پرونده:Samad Behrangi with his students in Azerbaijan of Iran.jpg|بندانگشتی|نخستین کلاس صمد بهرنگی، چند ماه پس از فارغالتحصیلی از [[دانشسرای مقدماتی پسران (تبریز)]] در سال ۱۳۳۶]] | |||
[[پرونده: | |||
=== تلاشهای آموزشی === | === تلاشهای آموزشی === | ||
صمد بهرنگی حق آموزش کودکان دور از مرکزی را که به زبانی غیر از [ | صمد بهرنگی حق آموزش کودکان دور از مرکزی را که به زبانی غیر از [[زبان فارسی]] سخن میگفتند به رسمیت شناخت. او به کتابهای درسی انتقاد میکرد که این کتابها برای زندگی شهری نوشته شدهاند. برای نمونه هرگز نگفته بودند که اگر [[برف]] سنگین آذربایجان ارتباط [[روستا]] را با خارج قطع کرد و [[نفت سفید]] در ده پیدا نشد و خودت مریض و بیدارو و درمان و تنها بودی چکار باید بکنی؟. بنابراین روشهای زندگی مناسب آنان را آموزش داد و تلاش کرد کودکان را به یادگیری، علاقهمند کند. بهرنگی تلاش میکرد پدر و مادر بچهها را راضی کند که به جای بهکارگیری بچهها در کشتزار و گلهداری، آنها را به مدرسه بفرستند.<ref name=":1"/> | ||
تلاشهای آموزشی صمد بهرنگی همزمان با موج تلاشها برای به رسمیت شناختن [ | تلاشهای آموزشی صمد بهرنگی همزمان با موج تلاشها برای به رسمیت شناختن [[حقوق کودکان در ایران]] بود. در درون حاکمیت ایران، کسانی چون [[پرویز ناتل خانلری]] ([[وزارت فرهنگ|وزیر فرهنگ]] آن هنگام) در پایهگذاری [[سپاه دانش]] و در خارج از دستگاههای دولتی، دستهای از نخبگان مانند [[ثمین باغچهبان]]، [[لیلی ایمن]]، توران اشتیاقی، [[معصومه سهراب]]، [[یحیی مافی]]، [[توران میرهادی]]، [[ایرج جهانشاهی]]، [[محمد بهمنبیگی]] و عباس سیاحی بودند.<ref name=":1"/> | ||
=== دادگاه و پیگرد قضایی === | === دادگاه و پیگرد قضایی === | ||
در سال ۱۳۴۱ صمد از دبیرستان به [ | در سال ۱۳۴۱ صمد از دبیرستان به [[بزه]] بیان سخنهای ناخوشایند، در دفتر دبیرستان و بین دبیران، اخراج و به دبستان فرستاده شد. یک سال بعد و در پی افزایش فعالیتهای فرهنگی، با پاپوش رئیس وقت اداره فرهنگ آذربایجان، کار صمد به دادگاه کشیده شد که در پایان تبرئه شد. در سال ۱۳۴۳ به خاطر چاپ کتاب ''پارهپاره'' و صدور [[کیفرخواست]] از سوی [[دادسرا]]ی عادی ۱۰۵ ارتش یکم تبریز و سپس صدور حکم تعلیق از خدمت به مدت ۶ ماه، تحت پیگرد قرار گرفت. در آبان همان سال حکم تعلیق وی لغو شد و صمد به سر کلاس بازگشت. سالهای میانی [[دهه ۱۳۴۰ (خورشیدی)]] همزمان با دستگیری و اعدام تعدادی از نزدیکان صمد و شرکت او در اعتصابات دانشجویی بود.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=fa|تاریخ=۲ اردیبهشت ۱۳۹۱|وبگاه=همشهری آنلاین|نشانی=http://www.hamshahrionline.ir/details/167216|عنوان=زندگینامه: صمد بهرنگی (۱۳۱۸–۱۳۴۷)|ناشر=|تاریخ بازبینی=}}</ref> | ||
== داستاننویسی == | == داستاننویسی == | ||
صمد نویسندگی را با [ | صمد نویسندگی را با [[طنزنویس]]ی آغاز کرد. در دانشسرا همراه دو تن از دوستانش روزنامهٔ فکاهی دیواریی به نام «خنده» مینوشت که بسیار هوادار داشت. از سال ۱۳۳۶ مقالهها و قطعات فکاهی و طنز آمیز او در [[توفیق (نشریه)|''توفیق'']] منتشر میشدند{{مدرک}} و این کار ۳، ۴ سالی دوام داشت. یک مقاله نیز در ماهنامهٔ ''کشکیات'' منتشر کرد و میخواست با آن ماهنامه، همکاری کند که مجله تعطیل شد. مطالب طنز صمد در ''مهد آزادی'' و ''مهد آزادی آدینه'' نیز چاپ شد که منتخب آنها در مجموعه مقالههای او آمدهاست.{{مدرک}} بهرنگی در ۱۳۳۹ نخستین داستان منتشر شده خود به نام ''عادت'' را نوشت؛ که با ''[[تلخون (مجموعهداستان)|تلخون]]'' در ۱۳۴۰، ''بینام'' در ۱۳۴۲، و داستانهای دیگر ادامه یافت. او ترجمههایی نیز از انگلیسی و [[زبان ترکی استانبولی]] به زبان فارسی و از فارسی به [[زبان ترکی آذربایجانی]] (از جمله ترجمهٔ شعرهایی از [[مهدی اخوان ثالث]]، [[احمد شاملو]]، [[فروغ فرخزاد]]، و [[نیما یوشیج]]) انجام داد. پژوهشهایی نیز در جمعآوری [[فولکلور]] آذربایجان و نیز دربارهٔ [[علوم پرورشی]] از او منتشر شدهاست. وی در کتاب ''کندوکاو'' در امور پرورشی ایران واژههای گرفته شده از [[زبان عربی]] را بخش بزرگی از اشتراک زبانهای رایج ایرانی از جمله ترکی آذری با فارسی دانستهاست؛ و به همین دلیل خواستار عدم حذف آنان با بهانههای باستانگرایی و تأکید بیشتر بر این لغات در هنگام آموزش فارسی به کودکان آذربایجانی شده بود.<ref name="بیوگرافی"/> | ||
== فعالیت سیاسی == | == فعالیت سیاسی == | ||
کتابهای صمد بهرنگی مثل [ | کتابهای صمد بهرنگی مثل [[ماهی سیاه کوچولو]] و [[اولدوز و کلاغها]] میان [[چریکهای فدایی خلق]] بسیار پر طرفدار بود. گفته میشد که صمد با چهرههای تاثیرگذار این سازمان دیدار داشته است. دیدارهایی میان صمد بهرنگی و [[امیر پرویز پویان]] انجام شده است؛ دیدارهایی که برخی از آنها در خانه [[فروغ فرخزاد]] صورت میگرفته است. فروغ فرخزاد در بخشی از شعر مشهور «فتح باغ» به همین دیدار اشاره کرده است: «و در آن کوه غریب فاتح/ از عقابان جوان پرسیدیم/ که چه باید کرد»<ref>{{یادکرد وب |عنوان=صمد بهرنگی؛ چهره حیرت انگیز تعهد |نشانی=https://www.rouydad24.ir/fa/news/179238 |ناشر=پایگاه خبری رویداد24}}</ref> | ||
کتاب «الفبای آذر» صمد به «[ | کتاب «الفبای آذر» صمد به «[[سازمان پیکار با بیسوادی|سازمان پیکار با بیسوادی]]» ارائه شد و نامهای از طرف وزارت فرهنگ مبنی بر دعوت به همکاری در مقابل حقالزحمه چشمگیر دادند که نهایتاً به دلیل وابستگی آن به حکومت نپذیرفت. | ||
برادرش میگوید زمانی که از صمد علت ترک این منصب را پرسیدم در پاسخ گفت: «نمیتوانم صفحات اول کتابم را به شاه و شهبانو اختصاص بدهم.»<ref>{{یادکرد کتاب |نویسنده۱=اسد بهرنگی |عنوان=برادرم صمد بهرنگی |ناشر=انتشارات بهرنگی}}</ref> | |||
== مرگ == | == مرگ == | ||
=== گفتههای حمزه فراهتی === | === گفتههای حمزه فراهتی === | ||
حمزه فراهتی در کتاب خاطرات خود به نام «''از آن سالها و سالهای دیگر''» مینویسد: "ارس درست در پشت پاسگاه جریان داشت. در میان خنده و شوخی، لخت شدند و به آب زدند. [...] پنجاه متری شنا نکرده بود که صدای فریاد صمد را شنید: " کمک!کمک!" بلافاصله برگشت و دید که صمد تا بالای شانههایش توی آب است و هراسان دست و پا میزند. بلافاصله چرخ زد و در خلاف جهت جریان آب، رو به سمتی که صمد بود، با تمام قوا دست و پا زد. تقریباً نصف فاصله را طی کرده بود که صمد برای سومین بار صدایش کرد. [...] دید که جریان تند صمد را در خود بلعید. دید که صمد ناپدید شد. دید که جهان خاموش شد."<ref name=":1" /> | حمزه فراهتی در کتاب خاطرات خود به نام «''از آن سالها و سالهای دیگر''» مینویسد: "ارس درست در پشت پاسگاه جریان داشت. در میان خنده و شوخی، لخت شدند و به آب زدند. [...] پنجاه متری شنا نکرده بود که صدای فریاد صمد را شنید: " کمک!کمک!" بلافاصله برگشت و دید که صمد تا بالای شانههایش توی آب است و هراسان دست و پا میزند. بلافاصله چرخ زد و در خلاف جهت جریان آب، رو به سمتی که صمد بود، با تمام قوا دست و پا زد. تقریباً نصف فاصله را طی کرده بود که صمد برای سومین بار صدایش کرد. [...] دید که جریان تند صمد را در خود بلعید. دید که صمد ناپدید شد. دید که جهان خاموش شد."<ref name=":1"/> | ||
=== گفتههای اسد بهرنگی === | === گفتههای اسد بهرنگی === | ||
بهرنگی در شهریور ۱۳۴۷ (در سن ۲۹ سالگی) در [ | بهرنگی در شهریور ۱۳۴۷ (در سن ۲۹ سالگی) در [[رود]] [[ارس]] و در ساحل روستای [[کوانق]] غرق شد. اسد بهرنگی، برادر صمد، دربارهٔ این رویداد گفته بود: «''من به وسیلهٔ [[تلفن]] از دوستی شنیدم برای صمد حادثهای پیش آمده. رفتم نزد [[کاظم سعادتی]]. کاظم آن وقت داشت خانهاش را درست میکرد. کارش را رها کرد… مطمئن شدیم که صمد در آب غرق شده… قرار شد چهار نفر بروند. دو تا از شوهرخواهرهایم، خودم و [[کاظم سعادتی]]... خلاصه دو روز آواره و سرگردان گشتیم تا بالاخره جسد را پیدا کردیم (۱۲ شهریور در نزدیکی پاسگاه [[شتربان]] در چند کیلومتری محل غرق شدن). توی یک جزیره مانندی در وسط رودخانه بود. … بعضیها میگفتند با افسری او را دیدهاند؛ ولی هیچکس اطلاع دقیقی نداشت که جریان چه طور بود. دهاتیهای آنجا خیلی بامحبت بودند جسد را آوردند بیرون و شستند… فقط دو سه تا جای زخم، طرف ران و ساقش بود چیزی شبیه فرورفتگی.''»<ref name="برادرم صمد بهرنگی">{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=بهرنگی |نام=اسد |کتاب=برادرم صمد بهرنگی، چاپ سوم |ناشر=انتشارات بهرنگی |سال=۱۳۸۶}}</ref><ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=fa|تاریخ=۹ تیر ۱۳۹۲|وبگاه=مشرقنیوز|نشانی=http://www.mashreghnews.ir/fa/news/227884/یک-شاهد-زنده-از-1300-تا-امروزتصاویر|عنوان=یک شاهد زنده از ۱۳۰۰ تا امروز+تصاویر:|ناشر=|تاریخ بازبینی=}}</ref> پیکر صمد در [[گورستان امامیه]] تبریز دفن شد. در [[خاکسپاری]] صمد، انبوهی از مردم، روشنفکران و جوانان شرکت کردند.<ref name=":0">{{یادکرد وب|نویسنده=مسعود بهنود-روزنامهنگار مستقل|کد زبان=fa|تاریخ=۲۹ آبان ۱۳۸۵|وبگاه=بیبیسی فارسی|نشانی=http://www.bbc.com/persian/arts/story/2006/11/061120_mv-mb-samad-hamze.shtml|عنوان=خاطرات حمزه فراهتی: از مرگ صمد بهرنگی و سعید سلطانپور}}</ref> | ||
=== شایعههای قتل === | === شایعههای قتل === | ||
کنار آمدن با واقعیت مرگ بهرنگی، ساده نبود. جامعه معترض [ | کنار آمدن با واقعیت مرگ بهرنگی، ساده نبود. جامعه معترض [[روشنفکری]] که مهمترین آنها [[جلال آلاحمد]] و [[غلامحسین ساعدی]] (که کاشف و معرف صمد بود) بودند از همان لحظات نخست که خبر حادثه به آنها رسید [[ساواک]] را متهم به قتل صمد کردند.<ref name=":0"/> جلال آلاحمد کسی بود که یادداشت صمد و افسانه عوام را نوشت و شایعه قتل او را در دهانها انداخت. سالها پس از آن نوشت که در این باره افسانه ساخته بودهاست. زیرا نمیخواسته مرگ صمد «به هدر» برود.<ref name=":1">{{یادکرد وب|نویسنده=بهروز روحانی-روزنامهنگار|کد زبان=fa|تاریخ=۱۴ شهریور ۱۳۹۷|وبگاه=بیبیسی فارسی|نشانی=http://www.bbc.com/persian/arts-45420272|عنوان=صمد واقعی، صمد اسطورهای؛ بهرنگی پنجاه سال بعد}}</ref> جلال آلاحمد شش ماه بعد از مرگ صمد در نامهای به منصور اوجی شاعر شیرازی مینویسد «... اما در باب صمد. درین تردیدی نیست که غرق شده. اما چون همه دلمان میخواست قصه بسازیم ساختیم… خب ساختیم دیگر. آن مقاله را من به همین قصد نوشتم که مثلاً تکنیک آن افسانهسازی را روشن کنم برای خودم. حیف که سر و دستش شکسته ماند و هدایتکننده نبود به آنچه مرحوم نویسندهاش میخواست بگوید…»<ref name=":1"/> حمزه فراهتی در کتاب خود اظهار میکند که «صمد بهرنگی شهید ساختگی شد» و مرگ او کار ساواک نبودهاست.<ref>حمزه فراهتی، ''از آن سالها… و سالهای دیگر'' چاپ اول، انتشارات فروغ - آلمان، ۱۳۸۵.</ref> | ||
[[پرونده: | [[پرونده:آرامگاه صمد بهرنگی.png|بندانگشتی|آرامگاه صمد بهرنگی گورستان امامیه تبریز. بر سنگ مزار او عبارت" دوست از دست رفته بچه ها" نقش بسته است.]] | ||
بیشترین شایعهای که ساخته شد این بود «حمزه فراهتی» [ | بیشترین شایعهای که ساخته شد این بود «حمزه فراهتی» [[افسر (ارتش)|افسر]] [[دامپزشک]]ی که با صمد بوده، او را خفه کردهاست.<ref name=":0"/> نظامی بودن فراهتی شایعه دست داشتن ساواک در مرگ صمد را قوت بخشید و البته روشنفکران آن زمان نیز در گسترش این شایعهها بسیار تلاش کردند.<ref>{{cite book|last1=Vahabzadeh|first1=Peyman |title=Guerilla Odyssey: Modernization, Secularism, Democracy, and the Fadai Period ...|date=2010|publisher=Syracuse University Press|location=Syracuse|page=216}}</ref> اسد بهرنگی گفته بود که فراهتی را دو ماه بعد در خانهٔ بهروز دولتآبادی دیدهاست، از قول او گفتهاست:<ref>(باژن، ص ۱۱۴)</ref> «''من این طرف بودم و صمد آن طرفتر. یک دفعه دیدم کمک میخواهد. هر چه کردم نتوانستم کاری بکنم''.» [[سیروس طاهباز]] دراینباره مینویسد:<ref>(طاهباز، ص ۳۱)</ref> «''بهرنگی [...] خواسته بود تنی به آب بزند و چون شنا بلد نبود، غرق شده بود (شخصی بنام مرحوم حسین حسینزاده از اهالی روستای کلاله که شاهد موضوع بوده این نظر را تأیید کرده بود. جلال آلاحمد مرگ بهرنگی را مشکوک تلقی کرد [...] اما حرف بهروز دولتآبادی برایم حجّت بود که مرگ او را طبیعی گفت و در اثر شنا بلد نبودن''.» اسد بهرنگی شنا بلد نبودن صمد را تأیید میکند.<ref>(باژن، ص ۱۱۸)</ref> ولی دربارهٔ نظر طاهباز و دیگران میگوید «''همه از دهان بهروز دولتآبادی حرف زدهاند نه این که واقعاً پژوهشی صورت گرفته باشد [...] تا به حال برخوردی پژوهشی دربارهٔ مرگ صمد نشدهاست.''»<ref>(باژن، ص ۱۱۶)</ref> | ||
مرگ بهرنگی در چهار کتاب زیر به تفصیل بررسی شدهاست: | مرگ بهرنگی در چهار کتاب زیر به تفصیل بررسی شدهاست: | ||
* [[اشرف دهقانی]] «''رازهای مرگ صمد''»<ref>{{یادکرد کتاب|نشانی=http://www.siahkal.com/publication/Samad/raze-marge-Samad.pdf|عنوان=راز مرگ صمد… !؟|نام خانوادگی=دهقانی|نام=اشرف|ناشر=چریکهای فدائی خلق ایران|سال=۱۳۸۱|شابک=|مکان=لندن|صفحات=}}</ref> | |||
* [ | * حمزه فراهتی «''از آن سالها و سالهای دیگر''»<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=فراهتی |نام= حمزه |کتاب= "راز" مرگ صمد… !؟ چاپ دوم| ناشر= نشر فروغ؛ آلمان |نشانی= |سال=۲۰۰۶}}</ref> | ||
* حمزه فراهتی «''از آن سالها و سالهای دیگر''»<ref>{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=فراهتی|نام=حمزه|کتاب="راز" مرگ صمد… !؟ چاپ دوم|ناشر=نشر فروغ؛ آلمان|نشانی=|سال=۲۰۰۶}}</ref> | * اسد بهرنگی «''برادرم صمد بهرنگی''»<ref name="برادرم صمد بهرنگی"/> | ||
* اسد بهرنگی «''برادرم صمد بهرنگی''»<ref name="برادرم صمد بهرنگی" /> | * [[محمد هادی محمدی]] به همراه [[علی عباسی (تهیهکننده)|علی عباسی]] «''صمد ساختار یک اسطوره''»<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= محمدی |نام= محمدهادی |کتاب=صمد: ساختار یک اسطوره| ناشر= چیستا؛ تهران |نشانی= |سال=۱۳۸۰}}</ref> | ||
* [ | |||
== میراث == | == میراث == | ||
عمر مؤثر آثار و افکار صمد بسی فراتر از عمر کوتاه اوست. قصههای صمد به جز کتاب ماهی سیاه کوچولو که توسط [ | عمر مؤثر آثار و افکار صمد بسی فراتر از عمر کوتاه اوست. قصههای صمد به جز کتاب ماهی سیاه کوچولو که توسط [[کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان]] چاپ شده بیشتر توسط انتشارات شمس در تبریز چاپ می شد و اغلب شش ریال قیمت داشت و استدلال صمد این بود که من برای پا برهنه ها قصه می نویسم.<ref>{{cite book|last1= AZIMI |first1=Fakhreddin |title=QUEST FOR DEMOCRACY IN IRAN C: a century of struggle against authoritarian rule|date=2008|publisher=|location=USA|page=318}}</ref> بنابراین، نوشته پیمان وهابزاده باور کردنی جلوه میکند که «کتاب ماهی سیاه کوچولو بیش از هر مورد دیگر در عضوگیری برای [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]] نقش داشت».<ref name="Guerilla Odyssey"/> کتاب ماهی سیاه کوچولو به نوعی بیانیه جنبش مسلحانه چریکهای فدایی خلق ایران تبدیل شد. آنان تعهد و خشم انقلابی این کتاب را میستودند و آن را اثری نمادین در ستایش مبارزه قهرآمیز دانستند و مرگ صمد را به مرگ ماهی سیاه در گلوی [[حواصیل|مرغ ماهیخوار]] تشبیه کردند.<ref name=":1"/> [[ملالی جویا]]، عضو پیشین [[لویه جرگه]] [[افغانستان]]، در این زمینه به تجربه خودش اشاره کردهاست.<ref>{{cite book|last1= Joya |first1=Malalai |title=A Woman Among Warlords: The Extraordinary Story of an Afghan Who Dared to ...|url= https://archive.org/details/womanamongwarlor00joya |date=2009|publisher=Scribner|location=New York|page=[https://archive.org/details/womanamongwarlor00joya/page/59 59]}}</ref> | ||
[[پرونده: | [[پرونده:Samad Behrangi ID Card.jpg|بندانگشتی|کارت آموزگاری صمد بهرنگی]] | ||
== نامگذاری کوچهای بنام او == | ==نامگذاری کوچهای بنام او== | ||
در ۲۲ تیرماه ۱۴۰۰ شورای شهر تهران با نامگذاری خیابان فرعی از خیابان های شرق خیابان حجاب (مقابل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) به نام صمد بهرنگی موافقت کرد که با مخالفت فرمانداری شهر تهران رو به رو شد. در برخورد با این مخالفت انجمن نویسندگان کودک و نوجوان با نوشتن بیانیه ای اعتراض خود را اعلام کرد. در بخشی از متن بیانیه چنین آمده است: | در ۲۲ تیرماه ۱۴۰۰ شورای شهر تهران با نامگذاری خیابان فرعی از خیابان های شرق خیابان حجاب (مقابل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) به نام صمد بهرنگی موافقت کرد که با مخالفت فرمانداری شهر تهران رو به رو شد. در برخورد با این مخالفت انجمن نویسندگان کودک و نوجوان با نوشتن بیانیه ای اعتراض خود را اعلام کرد. در بخشی از متن بیانیه چنین آمده است: | ||
Line 66: | Line 75: | ||
== نوشتهها == | == نوشتهها == | ||
در سال ۱۳۷۷ برای نخستینبار پس از [ | بهرنگی در نوزده سالگی نخستین داستان منتشرشدهاش به نام ''عادت'' (۱۳۳۹) را نوشت. یک سال بعد داستان ''تلخون'' را که برگرفته از داستانهای آذربایجان بود، با [[نام مستعار]]درسال۱۳۴۲درهفته نامه کتاب ،انتشارات [[روزنامه کیهان]] منتشر کرد. بعدها از بهرنگی مقالاتی در [[روزنامه مهد آزادی]]، نشریه [[توفیق (نشریه)|توفیق]] و غیره با امضاهای گوناگون مانند «داریوش نوابمرغی»، «چنگیز مرآتی»، «بابک»، «افشین پرویزی»، «ص. آدام» و «آدی با تمیش» به چاپ رسیدند.<ref name="ایسنا"/> | ||
در سال ۱۳۷۷ برای نخستینبار پس از [[انقلاب ۱۳۵۷ ایران]]، مجموعه قصههای صمد بهرنگی با تصحیح عزیزالله علیزاده توسط نشر فردوس در ۴۳۸ صفحه منتشر شد. | |||
=== داستانها === | === داستانها === | ||
* ''عادت''، ۱۳۳۹ | * ''عادت''، ۱۳۳۹ | ||
* ''تلخون و چند قصهٔ دیگر''، ۱۳۴۲<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=صمد بهرنگی|تاریخ=|نشانی=http://samadbehrangi.com/books/Talkhon(www.samadbehrangi.com).pdf|عنوان=تلخون و چند قصه دیگر|ناشر=نشر کارکری سوسیالیستی|تاریخ بازبینی=}}</ref> | * ''تلخون و چند قصهٔ دیگر''، ۱۳۴۲<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=صمد بهرنگی|تاریخ=|نشانی=http://samadbehrangi.com/books/Talkhon(www.samadbehrangi.com).pdf|عنوان=تلخون و چند قصه دیگر|ناشر=نشر کارکری سوسیالیستی|تاریخ بازبینی=}}</ref> | ||
* ''بینام''، ۱۳۴۴ | * ''بینام''، ۱۳۴۴ | ||
* ''[ | * ''[[اولدوز و کلاغها]]''، [[پاییز]] ۱۳۴۴<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =صمد بهرنگی |نشانی=http://samadbehrangi.com/books/oldooz-kalagha-aroosak(www.samadbehrangi.com).pdf |عنوان=اولدوز و کلاغها | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref> | ||
* ''[ | * ''[[اولدوز و عروسک سخنگو]]''، پاییز ۱۳۴۶<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =صمد بهرنگی |نشانی=http://samadbehrangi.com/books/oldooz-kalagha-aroosak(www.samadbehrangi.com).pdf |عنوان=اولدوز و عروسک سخنگو | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref> | ||
* ''[ | * ''[[کچل کفترباز]]''، [[آذر]] ۱۳۴۶<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =صمد بهرنگی |نشانی=http://samadbehrangi.com/books/kachal(www.samadbehrangi.com).pdf |عنوان=کچل کفتر باز | ناشر =نشر کارکری سوسیالیستی |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref> | ||
* ''[ | * ''[[پسرک لبوفروش]]''، آذر ۱۳۴۶<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =صمد بهرنگی |نشانی=http://samadbehrangi.com/books/pesaraklabooforoosh(www.samadbehrangi.com).pdf |عنوان=پسرک لبو فروش | ناشر =نشر کارکری سوسیالیستی |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref> | ||
* ''[ | * ''[[افسانهٔ محبت]]''، [[زمستان]]۱۳۴۶<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =صمد بهرنگی |نشانی=http://samadbehrangi.com/books/Afsaneh_Mohebat(www.samadbehrangi.com.pdf |عنوان=افسانه محبت | ناشر = |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref> | ||
* ''[ | * ''[[ماهی سیاه کوچولو]]''، تهران، [[مرداد]] ۱۳۴۷<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =صمد بهرنگی |نشانی=http://samadbehrangi.com/books/mahisiah(www.samadbehrangi.com).pdf|عنوان=ماهی سیاه کوچولو | ناشر =نشر تدبیر |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref> با [[تصویرسازی]] [[فرشید مثقالی]] شناختهشدهترین نوشته بهرنگی است. تصویرهای این کتاب جایزه براتیسلاوا را از آن خود کردند.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=fa|تاریخ=۱ تیر ۱۳۹۳|وبگاه=لیسنا|نشانی=http://www.lisna.ir/Main/15707-نمایشگاه-موضوعی-صمد-بهرنگی|عنوان=نمایشگاه موضوعی صمد بهرنگی}}</ref> | ||
* ''[ | * ''[[پیرزن و جوجهٔ طلاییاش]]''، ۱۳۴۷ | ||
* ''[ | * ''[[یک هلو هزار هلو]]'' - [[تابستان]] ۱۳۴۷<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =صمد بهرنگی |نشانی=http://samadbehrangi.com/books/1holoo1000holoo(samadbehrangi.com).pdf|عنوان=ماهی سیاه کوچولو | ناشر نشر کارکری سوسیالیستی |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref> | ||
* ''[ | * ''[[۲۴ ساعت در خواب و بیداری]]''، تابستان۱۳۴۷<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =صمد بهرنگی |نشانی=http://samadbehrangi.com/books/24SaatDarkhabVaBidari(www.samadbehrangi.com).pdf|عنوان=۲۴ ساعت در خواب و بیداری | ناشر |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref> | ||
* ''کوراوغلو و کچل حمزه''، تابستان ۱۳۴۷<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=صمد بهرنگی|نشانی=http://samadbehrangi.com/books/kooroghloo(www.samadbehrangi.com).pdf|عنوان=کوراوغلو و کچل حمزه|ناشر=نشر کارکری سوسیالیستی|تاریخ=|تاریخ بازبینی=}}</ref> | * ''کوراوغلو و کچل حمزه''، تابستان ۱۳۴۷<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =صمد بهرنگی |نشانی=http://samadbehrangi.com/books/kooroghloo(www.samadbehrangi.com).pdf|عنوان=کوراوغلو و کچل حمزه | ناشر=نشر کارکری سوسیالیستی |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref> | ||
* ''افسانههای آذربایجان ترکی'' | * ''افسانههای آذربایجان ترکی'' | ||
* ''کلاغها، عروسکها و آدمها'' | * ''کلاغها، عروسکها و آدمها'' | ||
* ''آه !ما الاغها'' | * ''آه !ما الاغها'' | ||
* ''دومرول''<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=صمد بهرنگی|نشانی=http://samadbehrangi.com/books/Domrol(www.samadbehrangi.com).pdf|عنوان=دومرول|ناشر=|تاریخ=|تاریخ بازبینی=}}</ref> | * ''دومرول''<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =صمد بهرنگی |نشانی=http://samadbehrangi.com/books/Domrol(www.samadbehrangi.com).pdf|عنوان=دومرول | ناشر= |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref> | ||
=== کتاب و نوشتارها === | === کتاب و نوشتارها === | ||
* ''پارهپاره (مجموعه شعر از چند شاعر)''، تیر ۱۳۴۲ | * ''پارهپاره (مجموعه شعر از چند شاعر)''، تیر ۱۳۴۲ | ||
* ''کندوکاو در مسائل تربیتی ایران''، تابستان ۱۳۴۴<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=صمد بهرنگی|تاریخ=|نشانی=http://samadbehrangi.com/books/kandokav(www.samadbehrangi.com).pdf|عنوان=کندوکاو در مسائل تربیتی ایران|ناشر=نشر کارگری سوسیالیستی|تاریخ بازبینی=}}</ref> | * ''کندوکاو در مسائل تربیتی ایران''، تابستان ۱۳۴۴<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=صمد بهرنگی|تاریخ=|نشانی=http://samadbehrangi.com/books/kandokav(www.samadbehrangi.com).pdf|عنوان=کندوکاو در مسائل تربیتی ایران|ناشر=نشر کارگری سوسیالیستی|تاریخ بازبینی=}}</ref> | ||
* ''افسانههای آذربایجان (ترجمه فارسی)'' - جلد ۱، اردیبهشت ۱۳۴۴ | * ''افسانههای آذربایجان (ترجمه فارسی)'' - جلد ۱، اردیبهشت ۱۳۴۴ | ||
* ''تاپما جالار، قوشما جالار (مثلها و چیستانها)''، [ | * ''تاپما جالار، قوشما جالار (مثلها و چیستانها)''، [[بهار]] ۱۳۴۵ | ||
* ''افسانههای آذربایجان (ترجمه فارسی)'' - جلد ۲، تهران، اردیبهشت ۱۳۴۷ | * ''افسانههای آذربایجان (ترجمه فارسی)'' - جلد ۲، تهران، اردیبهشت ۱۳۴۷ | ||
* ''انشا و نامهنگاری برای کلاسهای ۲ و ۳ دبستان'' | * ''انشا و نامهنگاری برای کلاسهای ۲ و ۳ دبستان'' | ||
* ''آذربایجان در جنبش مشروطه''<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|نشانی=http://www.siahkal.com/publication/Azarbayjan-dar-jonbeshe-mashrooteh.pdf|عنوان=آذربایجان در جنبش مشروطه|ناشر=چریکهای فدائی خلق ایران|تاریخ=|تاریخ بازبینی=۵ تیر ۱۳۹۳|archive-date=8 فوریه 2012|archive-url=https://web.archive.org/web/20120208182815/http://www.siahkal.com/publication/Azarbayjan-dar-jonbeshe-mashrooteh.pdf}}</ref> | * ''آذربایجان در جنبش مشروطه''<ref>{{یادکرد وب |نویسنده= |نشانی=http://www.siahkal.com/publication/Azarbayjan-dar-jonbeshe-mashrooteh.pdf |عنوان=آذربایجان در جنبش مشروطه |ناشر=چریکهای فدائی خلق ایران |تاریخ= |تاریخ بازبینی=۵ تیر ۱۳۹۳ |archive-date=8 فوریه 2012 |archive-url=https://web.archive.org/web/20120208182815/http://www.siahkal.com/publication/Azarbayjan-dar-jonbeshe-mashrooteh.pdf }}</ref> | ||
* ''الفبا'' ویژهٔ کودکان آذربایجان | * ''الفبا'' ویژهٔ کودکان آذربایجان | ||
* [http://nasour.net/1390.09.06/628.html اهمیت ادبیات کودک] | * [http://nasour.net/1390.09.06/628.html اهمیت ادبیات کودک] | ||
Line 105: | Line 113: | ||
=== برگردانها === | === برگردانها === | ||
بهرنگی برگردانهایی از انگلیسی و ترکی استانبولی به فارسی و از فارسی به ترکی آذربایجانی (از جمله ترجمهٔ شعرهایی از [ | بهرنگی برگردانهایی از انگلیسی و ترکی استانبولی به فارسی و از فارسی به ترکی آذربایجانی (از جمله ترجمهٔ شعرهایی از [[مهدی اخوان ثالث]]، [[احمد شاملو]]، [[فروغ فرخزاد]]، و [[نیما یوشیج]]) انجام داد. برخی از این آثار به قرار زیرند: | ||
* ''ما الاغها!'' - [[عزیز نسین]]، پاییز ۱۳۴۴ | |||
* ''ما الاغها!'' - [ | |||
* ''دفتر اشعار معاصر از چند شاعر فارسیزبان'' | * ''دفتر اشعار معاصر از چند شاعر فارسیزبان'' | ||
* ''خرابکار (قصههایی از چند نویسنده ترکزبان)،'' تیر ۱۳۴۸ | * ''خرابکار (قصههایی از چند نویسنده ترکزبان)،'' تیر ۱۳۴۸ | ||
* ''کلاغ سیاهه - مامین سیبیریاک (و چند قصه دیگر برای کودکان)''، خرداد ۱۳۴۸ | * ''کلاغ سیاهه - مامین سیبیریاک (و چند قصه دیگر برای کودکان)''، خرداد ۱۳۴۸ | ||
* زندهباد قانون و داستانهای دیگر - عزیز نسین، مامین سیبیریاک، مظفر ایزگو، ناظم حکمت، مهدی حسین و ... | *زندهباد قانون و داستانهای دیگر - عزیز نسین، مامین سیبیریاک، مظفر ایزگو، ناظم حکمت، مهدی حسین و ... | ||
== سرودهها و نوشتهها دربارهٔ صمد بهرنگی == | == سرودهها و نوشتهها دربارهٔ صمد بهرنگی == | ||
* عباس هژیر شعری برای صمد سروده که [[گوگوش]] خواننده ایرانی آن را اجرا کردهاست. | |||
* عباس هژیر شعری برای صمد سروده که [ | * ترانهٔ «ای خورشید کوچهٔ ما» یا ''«دوست خوب بچهها»'' از [[ناصر مهدیپور]] که [[حبیب]] محبیان برای صمد بهرنگی اجرا کردهاست. | ||
* ترانهٔ «ای خورشید کوچهٔ ما» یا ''«دوست خوب بچهها»'' از [ | * '' «جهانبینی ماهی سیاه کوچولو» ،'' منوچهر هزارخانی، آرش، دوره دوم، شماره ۵(۱۸)، آذر ۱۳۴۷ | ||
* ''«جهانبینی ماهی سیاه کوچولو» ،'' منوچهر هزارخانی، آرش، دوره دوم، شماره ۵(۱۸)، آذر ۱۳۴۷ | * ''صمد جاودانه شد''، [[علیاشرف درویشیان]]، ۱۳۵۲ | ||
* ''صمد جاودانه شد''، [ | * ''زندگی و مرگ صمد بهرنگی''، [[اسماعیل جمشیدی]]، نشر عطایی، ۱۳۵۷ | ||
* ''زندگی و مرگ صمد بهرنگی''، [ | |||
* ''کتاب جمعه، سال نخست، شماره۶–۱۵''، شهریور ۱۳۵۸ | * ''کتاب جمعه، سال نخست، شماره۶–۱۵''، شهریور ۱۳۵۸ | ||
* ''صمد بهرنگی قصهنویسی برای کودکان''، احمد بیانی، همشهری، ۱۶ شهریور ۱۳۷۸ | * ''صمد بهرنگی قصهنویسی برای کودکان''، احمد بیانی، همشهری، ۱۶ شهریور ۱۳۷۸ | ||
* ''یادمان صمد''، علیاشرف درویشیان، انتشارات کتاب و فرهنگ، چاپ نخست، ۱۳۸۰ | * ''یادمان صمد''، علیاشرف درویشیان، انتشارات کتاب و فرهنگ، چاپ نخست، ۱۳۸۰ | ||
* ''صمد:ساختار یک اسطوره''، [ | * ''صمد:ساختار یک اسطوره''، [[محمدهادی محمدی]] و علی عباسی، نشر چیستا، ۱۳۸۰ | ||
* ''«نقدی بر دو گربه روی دیوار»''، حسن نیکوفرید، وبگاه رسمی صمد بهرنگی، ۱۳۸۶ | * ''«نقدی بر دو گربه روی دیوار»''، حسن نیکوفرید، وبگاه رسمی صمد بهرنگی، ۱۳۸۶ | ||
* ''«کودکانههای سیاسی صمد بهرنگی» (مقاله)،'' [ | * '' «کودکانههای سیاسی صمد بهرنگی» (مقاله)،'' [[جواد طباطبایی]] و نگین نوریان دهکردی، پژوهشنامهٔ علوم سیاسی، بهار ۱۳۹۳<ref>[http://ensani.ir/fa/article/336884/کودکانه-های-سیاسی-صمد-بهرنگی «کودکانههای سیاسی صمد بهرنگی»(مقاله)،'' جواد طباطبایی و نگین نوریان دهکردی، پژوهشنامهٔ علوم سیاسی، سال نهم، بهار ۱۳۹۳، شماره ۲ (پیاپی ۳۴)]</ref> | ||
* ''یادمان صمد''، علیاشرف درویشیان، ویراست دوم، نشر موغام، ۱۳۹۵ | * ''یادمان صمد''، علیاشرف درویشیان، ویراست دوم، نشر موغام، ۱۳۹۵ | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
* [[فهرست داستاننویسان ایرانی]] | |||
* [ | * [[فهرست مشاهیری که در اوج شهرت درگذشتند]] | ||
* [ | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس|۲}} | |||
{{درگاه|ادبیات آذربایجانی|ادبیات فارسی}} | {{درگاه|ادبیات آذربایجانی|ادبیات فارسی}} | ||
== منابع == | == منابع == | ||
* ''مجموعه قصههای صمد بهرنگی''، مصحح [[عزیزالله علیزاده]]، [[تهران]]: [[انتشارات فردوس]]، ۱۳۷۷، ۴۳۸ صفحه. | |||
* ''مجموعه قصههای صمد بهرنگی''، مصحح [ | * طاهباز، سیروس. ''صمد بهرنگی و ماهی سیاه دانا''. چاپ نخست، تهران: [[نشر فرزانروز]]، ۱۳۸۰. {{شابک|۹۶۴‐۳۲۱‐۰۸۷‐۱.}} | ||
* طاهباز، سیروس. ''صمد بهرنگی و ماهی سیاه دانا''. چاپ نخست، تهران: [ | * کیوان باژن. ''صمد بهرنگی (مجموعهٔ تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران)''. چاپ نخست، تهران: [[نشر روزنگار]]: ۱۳۸۳. {{شابک|۹۶۴‐۵۸۶۹‐۳۶‐۶.}} | ||
* کیوان باژن. ''صمد بهرنگی (مجموعهٔ تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران)''. چاپ نخست، تهران: [ | * {{یادکرد وب | ||
* {{یادکرد وب|عنوان=Səməndər quşu ömrü|نویسنده=Sabir NƏBİOĞLU|ناشر=Edebiyyat gazeti|نشانی=http://edebiyyatqazeti.com/cgi-bin/edebiyyat/index.cgi?id=1473|تاریخ بازدید=۲۲ ژوئن ۲۰۰۸|archiveurl=https://web.archive.org/web/20071025151018/http://www.edebiyyatqazeti.com/cgi-bin/edebiyyat/index.cgi?id=1473|archivedate=۲۵ اکتبر ۲۰۰۷|dead-url=yes}} | | عنوان=Səməndər quşu ömrü | ||
{{انبار-رده}}{{ویکینبشته|بهرنگی، صمد}}{{ویکیگفتاورد}} | | نویسنده=Sabir NƏBİOĞLU | ||
| ناشر=Edebiyyat gazeti | |||
| نشانی=http://edebiyyatqazeti.com/cgi-bin/edebiyyat/index.cgi?id=1473 | |||
| تاریخ بازدید=۲۲ ژوئن ۲۰۰۸ | |||
| archiveurl=https://web.archive.org/web/20071025151018/http://www.edebiyyatqazeti.com/cgi-bin/edebiyyat/index.cgi?id=1473 | |||
| archivedate=۲۵ اکتبر ۲۰۰۷ | |||
| dead-url=yes | |||
}} | |||
{{انبار-رده}} | |||
{{ویکینبشته|بهرنگی، صمد}} | |||
{{ویکیگفتاورد}} | |||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
* [https://web.archive.org/web/20080418094624/http://khanesamad.com/ انجمن خانهٔ صمد بهرنگی] | * [https://web.archive.org/web/20080418094624/http://khanesamad.com/ انجمن خانهٔ صمد بهرنگی] | ||
* [https://web.archive.org/web/20060321184504/http://www.pwoiran.com/samad.htm سالنمای زندگی صمد بهرنگی] | * [https://web.archive.org/web/20060321184504/http://www.pwoiran.com/samad.htm سالنمای زندگی صمد بهرنگی] | ||
* [https://www.goodreads.com/author/show/42464 صفحه صمد بهرنگی در وبگاه خواندنیهای خوب (گودریدز)] | * [https://www.goodreads.com/author/show/42464 صفحه صمد بهرنگی در وبگاه خواندنیهای خوب (گودریدز)] | ||
* [http://data.bnf.fr/13185898/samad_behrangui/ اطلاعات در کتابخانهٔ ملی فرانسه BNF] | * [http://data.bnf.fr/13185898/samad_behrangui/ اطلاعات در کتابخانهٔ ملی فرانسه BNF] | ||
{{صمد بهرنگی}}{{ادبیات ترکی آذربایجانی}}{{مستند کردن}} | |||
{{صمد بهرنگی}} | |||
{{ادبیات ترکی آذربایجانی}} | |||
{{مستند کردن}} | |||
{{ترتیبپیشفرض:بهرنگی، صمد}} | |||
[[رده:آموزگاران اهل ایران]] | |||
[[رده:ارس]] | |||
[[رده:افراد ایرانی آذریتبار]] | |||
[[رده:اهالی تبریز]] | |||
[[رده:اهالی چرنداب]] | |||
[[رده:جستارنویسان اهل ایران]] | |||
[[رده:خاکسپاریها در گورستان امامیه]] | |||
[[رده:دانشآموختگان دانشگاه تبریز]] | |||
[[رده:درگذشتگان ۱۳۴۷]] | |||
[[رده:درگذشتگان ۱۹۶۷ (میلادی)]] | |||
[[رده:درگذشتگان با غرقشدن]] | |||
[[رده:زادگان ۱۳۱۸]] | |||
[[رده:زادگان ۱۹۳۹ (میلادی)]] | |||
[[رده:شاعران اهل تبریز]] | |||
[[رده:مترجمان اهل ایران]] | |||
[[رده:مترجمان سده ۲۰ (میلادی)]] | |||
[[رده:مترجمان فروغ فرخزاد]] | |||
[[رده:مقالهنویسان سده ۲۰ (میلادی)]] | |||
[[رده:منتقدان اجتماعی]] | |||
[[رده:نویسندگان آذریتبار اهل ایران]] | |||
[[رده:نویسندگان آذریزبان]] | |||
[[رده:نویسندگان ادبیات کودک اهل ایران]] | |||
[[رده:نویسندگان مرد اهل ایران]] | |||
[[رده:درگذشتگان ۱۹۶۸ (میلادی)]] |
Latest revision as of 20:33, 22 April 2022
Template:جعبه زندگینامه صمد بهرنگی (زادهٔ ۲ تیر ۱۳۱۸ در تبریز – درگذشتهٔ ۹ شهریور ۱۳۴۷ در ارسباران) آموزگار، منتقد اجتماعی، داستاننویس، مترجم<ref>Template:یادکرد وب</ref> و محقق فولکلور آذربایجانی<ref>Template:Cite book</ref> بود. کتاب ماهی سیاه کوچولوی بهرنگی مدتها نقش بیانهٔ غیررسمی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران را بازی میکرد. با این وصف، صمد افکار چپ داشت اما عضو هیچ دسته و گروهی نبود و به گفته برادرش (اسد) او یک پای مسجد در مجالس ختم و عزا بود.<ref name="Guerilla Odyssey">Template:Cite book</ref><ref>Template:Cite book</ref>
بهرنگی دربارهٔ خودش گفتهاست:<ref name="ایسنا">Template:یادکرد وب</ref> «قارچ زاده نشدم بی پدر و مادر، اما مثل قارچ نمو کردم، ولی نه مثل قارچ زود از پا درآمدم. هر جا نَمی بود، به خود کشیدم؛ کسی نشد مرا آبیاری کند. من نمو کردم… مثل درخت سنجد کج و معوج و قانع به آب کم، و شدم معلم روستاهای آذربایجان. پدرم میگوید: اگر ایران را میان ایرانیان تقسیم کنید، از همین بیشتر نصیب تو نمیشود.»
زندگی
صمد بهرنگی در ۲ تیر ۱۳۱۸ در محله چرنداب در جنوب بافت قدیمی شهر تبریز در خانوادهای تهیدست چشم به جهان گشود. پدر او «عزت» و مادرش «سارا» نام داشتند. صمد دو برادر و سه خواهر داشت. پدرش کارگری فصلی بود که بیشتر به شغل زهتابی (آنکه شغلش تابیدن زه و تهیه کردن رشته تافته از روده گوسفند و حیوانات دیگر باشد<ref>Template:یادکرد وب</ref>) زندگی را میگذراند و خرجش همواره بر دخلش فزونی داشت. برخی اوقات نیز مشک آب به دوش میگرفت و در ایستگاه «وازان» به روسها و عثمانیها آب میفروخت. بالاخره فشار زندگی وادارش ساخت تا با فوج بیکارانی که راهی قفقاز و باکو بودند به قفقاز برود. رفت و دیگر بازنگشت.<ref name="بیوگرافی">Template:یادکرد وب</ref>
تحصیل و آموزگاری
آغاز آموزگاری
صمد بهرنگی پس از تحصیلات دبستان و دبیرستان در مهر ۱۳۳۴ به دانشسرای مقدماتی پسران (تبریز) رفت و در خرداد ۱۳۳۶ از آنجا فارغالتحصیل شد. از مهر همان سال و در حالیکه تنها هجده سال سن داشت آموزگار شد و تا پایان عمر در آذرشهر، ممقان، قاضیجهان، گوگان، آخیجهان وفیروزسالار در استان آذربایجان شرقی که آن زمان روستا بودند تدریس کرد.<ref name="بیوگرافی"/><ref name=":1"/> در مهر ۱۳۳۷ برای ادامهٔ تحصیل در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به دورهٔ شبانهٔ دانشکده ادبیات فارسی و زبانهای خارجی دانشگاه تبریز رفت و همزمان با آموزگاری، تحصیلش را تا خرداد ۱۳۴۱ و دریافت گواهینامهٔ پایان تحصیلات ادامه داد.<ref name="بیوگرافی"/>
[[پرونده:Samad Behrangi with his students in Azerbaijan of Iran.jpg|بندانگشتی|نخستین کلاس صمد بهرنگی، چند ماه پس از فارغالتحصیلی از دانشسرای مقدماتی پسران (تبریز) در سال ۱۳۳۶]]
تلاشهای آموزشی
صمد بهرنگی حق آموزش کودکان دور از مرکزی را که به زبانی غیر از زبان فارسی سخن میگفتند به رسمیت شناخت. او به کتابهای درسی انتقاد میکرد که این کتابها برای زندگی شهری نوشته شدهاند. برای نمونه هرگز نگفته بودند که اگر برف سنگین آذربایجان ارتباط روستا را با خارج قطع کرد و نفت سفید در ده پیدا نشد و خودت مریض و بیدارو و درمان و تنها بودی چکار باید بکنی؟. بنابراین روشهای زندگی مناسب آنان را آموزش داد و تلاش کرد کودکان را به یادگیری، علاقهمند کند. بهرنگی تلاش میکرد پدر و مادر بچهها را راضی کند که به جای بهکارگیری بچهها در کشتزار و گلهداری، آنها را به مدرسه بفرستند.<ref name=":1"/>
تلاشهای آموزشی صمد بهرنگی همزمان با موج تلاشها برای به رسمیت شناختن حقوق کودکان در ایران بود. در درون حاکمیت ایران، کسانی چون پرویز ناتل خانلری (وزیر فرهنگ آن هنگام) در پایهگذاری سپاه دانش و در خارج از دستگاههای دولتی، دستهای از نخبگان مانند ثمین باغچهبان، لیلی ایمن، توران اشتیاقی، معصومه سهراب، یحیی مافی، توران میرهادی، ایرج جهانشاهی، محمد بهمنبیگی و عباس سیاحی بودند.<ref name=":1"/>
دادگاه و پیگرد قضایی
در سال ۱۳۴۱ صمد از دبیرستان به بزه بیان سخنهای ناخوشایند، در دفتر دبیرستان و بین دبیران، اخراج و به دبستان فرستاده شد. یک سال بعد و در پی افزایش فعالیتهای فرهنگی، با پاپوش رئیس وقت اداره فرهنگ آذربایجان، کار صمد به دادگاه کشیده شد که در پایان تبرئه شد. در سال ۱۳۴۳ به خاطر چاپ کتاب پارهپاره و صدور کیفرخواست از سوی دادسرای عادی ۱۰۵ ارتش یکم تبریز و سپس صدور حکم تعلیق از خدمت به مدت ۶ ماه، تحت پیگرد قرار گرفت. در آبان همان سال حکم تعلیق وی لغو شد و صمد به سر کلاس بازگشت. سالهای میانی دهه ۱۳۴۰ (خورشیدی) همزمان با دستگیری و اعدام تعدادی از نزدیکان صمد و شرکت او در اعتصابات دانشجویی بود.<ref>Template:یادکرد وب</ref>
داستاننویسی
صمد نویسندگی را با طنزنویسی آغاز کرد. در دانشسرا همراه دو تن از دوستانش روزنامهٔ فکاهی دیواریی به نام «خنده» مینوشت که بسیار هوادار داشت. از سال ۱۳۳۶ مقالهها و قطعات فکاهی و طنز آمیز او در توفیق منتشر میشدندTemplate:مدرک و این کار ۳، ۴ سالی دوام داشت. یک مقاله نیز در ماهنامهٔ کشکیات منتشر کرد و میخواست با آن ماهنامه، همکاری کند که مجله تعطیل شد. مطالب طنز صمد در مهد آزادی و مهد آزادی آدینه نیز چاپ شد که منتخب آنها در مجموعه مقالههای او آمدهاست.Template:مدرک بهرنگی در ۱۳۳۹ نخستین داستان منتشر شده خود به نام عادت را نوشت؛ که با تلخون در ۱۳۴۰، بینام در ۱۳۴۲، و داستانهای دیگر ادامه یافت. او ترجمههایی نیز از انگلیسی و زبان ترکی استانبولی به زبان فارسی و از فارسی به زبان ترکی آذربایجانی (از جمله ترجمهٔ شعرهایی از مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، و نیما یوشیج) انجام داد. پژوهشهایی نیز در جمعآوری فولکلور آذربایجان و نیز دربارهٔ علوم پرورشی از او منتشر شدهاست. وی در کتاب کندوکاو در امور پرورشی ایران واژههای گرفته شده از زبان عربی را بخش بزرگی از اشتراک زبانهای رایج ایرانی از جمله ترکی آذری با فارسی دانستهاست؛ و به همین دلیل خواستار عدم حذف آنان با بهانههای باستانگرایی و تأکید بیشتر بر این لغات در هنگام آموزش فارسی به کودکان آذربایجانی شده بود.<ref name="بیوگرافی"/>
فعالیت سیاسی
کتابهای صمد بهرنگی مثل ماهی سیاه کوچولو و اولدوز و کلاغها میان چریکهای فدایی خلق بسیار پر طرفدار بود. گفته میشد که صمد با چهرههای تاثیرگذار این سازمان دیدار داشته است. دیدارهایی میان صمد بهرنگی و امیر پرویز پویان انجام شده است؛ دیدارهایی که برخی از آنها در خانه فروغ فرخزاد صورت میگرفته است. فروغ فرخزاد در بخشی از شعر مشهور «فتح باغ» به همین دیدار اشاره کرده است: «و در آن کوه غریب فاتح/ از عقابان جوان پرسیدیم/ که چه باید کرد»<ref>Template:یادکرد وب</ref>
کتاب «الفبای آذر» صمد به «سازمان پیکار با بیسوادی» ارائه شد و نامهای از طرف وزارت فرهنگ مبنی بر دعوت به همکاری در مقابل حقالزحمه چشمگیر دادند که نهایتاً به دلیل وابستگی آن به حکومت نپذیرفت. برادرش میگوید زمانی که از صمد علت ترک این منصب را پرسیدم در پاسخ گفت: «نمیتوانم صفحات اول کتابم را به شاه و شهبانو اختصاص بدهم.»<ref>Template:یادکرد کتاب</ref>
مرگ
گفتههای حمزه فراهتی
حمزه فراهتی در کتاب خاطرات خود به نام «از آن سالها و سالهای دیگر» مینویسد: "ارس درست در پشت پاسگاه جریان داشت. در میان خنده و شوخی، لخت شدند و به آب زدند. [...] پنجاه متری شنا نکرده بود که صدای فریاد صمد را شنید: " کمک!کمک!" بلافاصله برگشت و دید که صمد تا بالای شانههایش توی آب است و هراسان دست و پا میزند. بلافاصله چرخ زد و در خلاف جهت جریان آب، رو به سمتی که صمد بود، با تمام قوا دست و پا زد. تقریباً نصف فاصله را طی کرده بود که صمد برای سومین بار صدایش کرد. [...] دید که جریان تند صمد را در خود بلعید. دید که صمد ناپدید شد. دید که جهان خاموش شد."<ref name=":1"/>
گفتههای اسد بهرنگی
بهرنگی در شهریور ۱۳۴۷ (در سن ۲۹ سالگی) در رود ارس و در ساحل روستای کوانق غرق شد. اسد بهرنگی، برادر صمد، دربارهٔ این رویداد گفته بود: «من به وسیلهٔ تلفن از دوستی شنیدم برای صمد حادثهای پیش آمده. رفتم نزد کاظم سعادتی. کاظم آن وقت داشت خانهاش را درست میکرد. کارش را رها کرد… مطمئن شدیم که صمد در آب غرق شده… قرار شد چهار نفر بروند. دو تا از شوهرخواهرهایم، خودم و کاظم سعادتی... خلاصه دو روز آواره و سرگردان گشتیم تا بالاخره جسد را پیدا کردیم (۱۲ شهریور در نزدیکی پاسگاه شتربان در چند کیلومتری محل غرق شدن). توی یک جزیره مانندی در وسط رودخانه بود. … بعضیها میگفتند با افسری او را دیدهاند؛ ولی هیچکس اطلاع دقیقی نداشت که جریان چه طور بود. دهاتیهای آنجا خیلی بامحبت بودند جسد را آوردند بیرون و شستند… فقط دو سه تا جای زخم، طرف ران و ساقش بود چیزی شبیه فرورفتگی.»<ref name="برادرم صمد بهرنگی">Template:یادکرد کتاب</ref><ref>Template:یادکرد وب</ref> پیکر صمد در گورستان امامیه تبریز دفن شد. در خاکسپاری صمد، انبوهی از مردم، روشنفکران و جوانان شرکت کردند.<ref name=":0">Template:یادکرد وب</ref>
شایعههای قتل
کنار آمدن با واقعیت مرگ بهرنگی، ساده نبود. جامعه معترض روشنفکری که مهمترین آنها جلال آلاحمد و غلامحسین ساعدی (که کاشف و معرف صمد بود) بودند از همان لحظات نخست که خبر حادثه به آنها رسید ساواک را متهم به قتل صمد کردند.<ref name=":0"/> جلال آلاحمد کسی بود که یادداشت صمد و افسانه عوام را نوشت و شایعه قتل او را در دهانها انداخت. سالها پس از آن نوشت که در این باره افسانه ساخته بودهاست. زیرا نمیخواسته مرگ صمد «به هدر» برود.<ref name=":1">Template:یادکرد وب</ref> جلال آلاحمد شش ماه بعد از مرگ صمد در نامهای به منصور اوجی شاعر شیرازی مینویسد «... اما در باب صمد. درین تردیدی نیست که غرق شده. اما چون همه دلمان میخواست قصه بسازیم ساختیم… خب ساختیم دیگر. آن مقاله را من به همین قصد نوشتم که مثلاً تکنیک آن افسانهسازی را روشن کنم برای خودم. حیف که سر و دستش شکسته ماند و هدایتکننده نبود به آنچه مرحوم نویسندهاش میخواست بگوید…»<ref name=":1"/> حمزه فراهتی در کتاب خود اظهار میکند که «صمد بهرنگی شهید ساختگی شد» و مرگ او کار ساواک نبودهاست.<ref>حمزه فراهتی، از آن سالها… و سالهای دیگر چاپ اول، انتشارات فروغ - آلمان، ۱۳۸۵.</ref> بندانگشتی|آرامگاه صمد بهرنگی گورستان امامیه تبریز. بر سنگ مزار او عبارت" دوست از دست رفته بچه ها" نقش بسته است. بیشترین شایعهای که ساخته شد این بود «حمزه فراهتی» افسر دامپزشکی که با صمد بوده، او را خفه کردهاست.<ref name=":0"/> نظامی بودن فراهتی شایعه دست داشتن ساواک در مرگ صمد را قوت بخشید و البته روشنفکران آن زمان نیز در گسترش این شایعهها بسیار تلاش کردند.<ref>Template:Cite book</ref> اسد بهرنگی گفته بود که فراهتی را دو ماه بعد در خانهٔ بهروز دولتآبادی دیدهاست، از قول او گفتهاست:<ref>(باژن، ص ۱۱۴)</ref> «من این طرف بودم و صمد آن طرفتر. یک دفعه دیدم کمک میخواهد. هر چه کردم نتوانستم کاری بکنم.» سیروس طاهباز دراینباره مینویسد:<ref>(طاهباز، ص ۳۱)</ref> «بهرنگی [...] خواسته بود تنی به آب بزند و چون شنا بلد نبود، غرق شده بود (شخصی بنام مرحوم حسین حسینزاده از اهالی روستای کلاله که شاهد موضوع بوده این نظر را تأیید کرده بود. جلال آلاحمد مرگ بهرنگی را مشکوک تلقی کرد [...] اما حرف بهروز دولتآبادی برایم حجّت بود که مرگ او را طبیعی گفت و در اثر شنا بلد نبودن.» اسد بهرنگی شنا بلد نبودن صمد را تأیید میکند.<ref>(باژن، ص ۱۱۸)</ref> ولی دربارهٔ نظر طاهباز و دیگران میگوید «همه از دهان بهروز دولتآبادی حرف زدهاند نه این که واقعاً پژوهشی صورت گرفته باشد [...] تا به حال برخوردی پژوهشی دربارهٔ مرگ صمد نشدهاست.»<ref>(باژن، ص ۱۱۶)</ref>
مرگ بهرنگی در چهار کتاب زیر به تفصیل بررسی شدهاست:
- اشرف دهقانی «رازهای مرگ صمد»<ref>Template:یادکرد کتاب</ref>
- حمزه فراهتی «از آن سالها و سالهای دیگر»<ref>Template:یادکرد کتاب</ref>
- اسد بهرنگی «برادرم صمد بهرنگی»<ref name="برادرم صمد بهرنگی"/>
- محمد هادی محمدی به همراه علی عباسی «صمد ساختار یک اسطوره»<ref>Template:یادکرد کتاب</ref>
میراث
عمر مؤثر آثار و افکار صمد بسی فراتر از عمر کوتاه اوست. قصههای صمد به جز کتاب ماهی سیاه کوچولو که توسط کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ شده بیشتر توسط انتشارات شمس در تبریز چاپ می شد و اغلب شش ریال قیمت داشت و استدلال صمد این بود که من برای پا برهنه ها قصه می نویسم.<ref>Template:Cite book</ref> بنابراین، نوشته پیمان وهابزاده باور کردنی جلوه میکند که «کتاب ماهی سیاه کوچولو بیش از هر مورد دیگر در عضوگیری برای سازمان چریکهای فدایی خلق ایران نقش داشت».<ref name="Guerilla Odyssey"/> کتاب ماهی سیاه کوچولو به نوعی بیانیه جنبش مسلحانه چریکهای فدایی خلق ایران تبدیل شد. آنان تعهد و خشم انقلابی این کتاب را میستودند و آن را اثری نمادین در ستایش مبارزه قهرآمیز دانستند و مرگ صمد را به مرگ ماهی سیاه در گلوی مرغ ماهیخوار تشبیه کردند.<ref name=":1"/> ملالی جویا، عضو پیشین لویه جرگه افغانستان، در این زمینه به تجربه خودش اشاره کردهاست.<ref>Template:Cite book</ref> بندانگشتی|کارت آموزگاری صمد بهرنگی
نامگذاری کوچهای بنام او
در ۲۲ تیرماه ۱۴۰۰ شورای شهر تهران با نامگذاری خیابان فرعی از خیابان های شرق خیابان حجاب (مقابل کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان) به نام صمد بهرنگی موافقت کرد که با مخالفت فرمانداری شهر تهران رو به رو شد. در برخورد با این مخالفت انجمن نویسندگان کودک و نوجوان با نوشتن بیانیه ای اعتراض خود را اعلام کرد. در بخشی از متن بیانیه چنین آمده است:
«انجمن نویسندگان کودک و نوجوان، نه فقط نظر سلیقهای هیئت تطبیق فرمانداری تهران را غیرقابل قبول میداند، بلکه بر این باور است که چنین اعمال سلیقههای غیرفرهنگی، پاسخی در خور از مردم و بهویژه نسل جدید خواهد گرفت. تندادن جامعه به این قبیل تصمیمهای زیانبار، هم به شهر و مردم آسیب میزند و هم به هویت جمعی و منافع ملی. از این رو، انجمن نویسندگان کودک و نوجوان انتظار دارد مسئولان ذیربط، هرچه زودتر ضمن اعلام بطلان نظر اعلام شدهی هیئت تطبیق فرمانداری تهران در این زمینه، بهطور جدی به اعضای این هیئت یادآوری کنند که لازم است از تصمیمگیریهای تنگنظرانه، غیرکارشناسی و سلیقهای بپرهیزند، تا دیگر بار شاهد چنین خبرهایی نباشیم.»[1]
پس از تغییر شورای شهر و دولت، در شهریور همان سال این تصمیم قطعی و کوچههایی که بنام استادان ادبیات کودکان نامگذاری شده بود پلاک کوبی شد.<ref>ایسنا</ref>
اما در آذرماه پلاکها کنده شد و نامهای قبلی کوچهها باز گردانده شد. انجمن نویسندگان کودک در این باره بیانیهای دیگر صادر کرد که در آن نوشت:
«گمان نمیکردیم نیاز به یادآوری باشد، چون بر این باوریم که هم جنابعالی و هم اعضای شورای شهر و دیگر مسئولان توجه دارند که قدردانی از این بزرگان و نامگذاری خیابانهای مذکور به نام آنان، چیزی بر قدر و جایگاه آنها نمیافزاید، بلکه شهر را زینت میبخشد.»<ref>فرارو</ref>
نوشتهها
بهرنگی در نوزده سالگی نخستین داستان منتشرشدهاش به نام عادت (۱۳۳۹) را نوشت. یک سال بعد داستان تلخون را که برگرفته از داستانهای آذربایجان بود، با نام مستعاردرسال۱۳۴۲درهفته نامه کتاب ،انتشارات روزنامه کیهان منتشر کرد. بعدها از بهرنگی مقالاتی در روزنامه مهد آزادی، نشریه توفیق و غیره با امضاهای گوناگون مانند «داریوش نوابمرغی»، «چنگیز مرآتی»، «بابک»، «افشین پرویزی»، «ص. آدام» و «آدی با تمیش» به چاپ رسیدند.<ref name="ایسنا"/>
در سال ۱۳۷۷ برای نخستینبار پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران، مجموعه قصههای صمد بهرنگی با تصحیح عزیزالله علیزاده توسط نشر فردوس در ۴۳۸ صفحه منتشر شد.
داستانها
- عادت، ۱۳۳۹
- تلخون و چند قصهٔ دیگر، ۱۳۴۲<ref>Template:یادکرد وب</ref>
- بینام، ۱۳۴۴
- اولدوز و کلاغها، پاییز ۱۳۴۴<ref>Template:یادکرد وب</ref>
- اولدوز و عروسک سخنگو، پاییز ۱۳۴۶<ref>Template:یادکرد وب</ref>
- کچل کفترباز، آذر ۱۳۴۶<ref>Template:یادکرد وب</ref>
- پسرک لبوفروش، آذر ۱۳۴۶<ref>Template:یادکرد وب</ref>
- افسانهٔ محبت، زمستان۱۳۴۶<ref>Template:یادکرد وب</ref>
- ماهی سیاه کوچولو، تهران، مرداد ۱۳۴۷<ref>Template:یادکرد وب</ref> با تصویرسازی فرشید مثقالی شناختهشدهترین نوشته بهرنگی است. تصویرهای این کتاب جایزه براتیسلاوا را از آن خود کردند.<ref>Template:یادکرد وب</ref>
- پیرزن و جوجهٔ طلاییاش، ۱۳۴۷
- یک هلو هزار هلو - تابستان ۱۳۴۷<ref>Template:یادکرد وب</ref>
- ۲۴ ساعت در خواب و بیداری، تابستان۱۳۴۷<ref>Template:یادکرد وب</ref>
- کوراوغلو و کچل حمزه، تابستان ۱۳۴۷<ref>Template:یادکرد وب</ref>
- افسانههای آذربایجان ترکی
- کلاغها، عروسکها و آدمها
- آه !ما الاغها
- دومرول<ref>Template:یادکرد وب</ref>
کتاب و نوشتارها
- پارهپاره (مجموعه شعر از چند شاعر)، تیر ۱۳۴۲
- کندوکاو در مسائل تربیتی ایران، تابستان ۱۳۴۴<ref>Template:یادکرد وب</ref>
- افسانههای آذربایجان (ترجمه فارسی) - جلد ۱، اردیبهشت ۱۳۴۴
- تاپما جالار، قوشما جالار (مثلها و چیستانها)، بهار ۱۳۴۵
- افسانههای آذربایجان (ترجمه فارسی) - جلد ۲، تهران، اردیبهشت ۱۳۴۷
- انشا و نامهنگاری برای کلاسهای ۲ و ۳ دبستان
- آذربایجان در جنبش مشروطه<ref>Template:یادکرد وب</ref>
- الفبا ویژهٔ کودکان آذربایجان
- اهمیت ادبیات کودک
- مجموعه مقالهها
- فولکلور و شعر
برگردانها
بهرنگی برگردانهایی از انگلیسی و ترکی استانبولی به فارسی و از فارسی به ترکی آذربایجانی (از جمله ترجمهٔ شعرهایی از مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، فروغ فرخزاد، و نیما یوشیج) انجام داد. برخی از این آثار به قرار زیرند:
- ما الاغها! - عزیز نسین، پاییز ۱۳۴۴
- دفتر اشعار معاصر از چند شاعر فارسیزبان
- خرابکار (قصههایی از چند نویسنده ترکزبان)، تیر ۱۳۴۸
- کلاغ سیاهه - مامین سیبیریاک (و چند قصه دیگر برای کودکان)، خرداد ۱۳۴۸
- زندهباد قانون و داستانهای دیگر - عزیز نسین، مامین سیبیریاک، مظفر ایزگو، ناظم حکمت، مهدی حسین و ...
سرودهها و نوشتهها دربارهٔ صمد بهرنگی
- عباس هژیر شعری برای صمد سروده که گوگوش خواننده ایرانی آن را اجرا کردهاست.
- ترانهٔ «ای خورشید کوچهٔ ما» یا «دوست خوب بچهها» از ناصر مهدیپور که حبیب محبیان برای صمد بهرنگی اجرا کردهاست.
- «جهانبینی ماهی سیاه کوچولو» ، منوچهر هزارخانی، آرش، دوره دوم، شماره ۵(۱۸)، آذر ۱۳۴۷
- صمد جاودانه شد، علیاشرف درویشیان، ۱۳۵۲
- زندگی و مرگ صمد بهرنگی، اسماعیل جمشیدی، نشر عطایی، ۱۳۵۷
- کتاب جمعه، سال نخست، شماره۶–۱۵، شهریور ۱۳۵۸
- صمد بهرنگی قصهنویسی برای کودکان، احمد بیانی، همشهری، ۱۶ شهریور ۱۳۷۸
- یادمان صمد، علیاشرف درویشیان، انتشارات کتاب و فرهنگ، چاپ نخست، ۱۳۸۰
- صمد:ساختار یک اسطوره، محمدهادی محمدی و علی عباسی، نشر چیستا، ۱۳۸۰
- «نقدی بر دو گربه روی دیوار»، حسن نیکوفرید، وبگاه رسمی صمد بهرنگی، ۱۳۸۶
- «کودکانههای سیاسی صمد بهرنگی» (مقاله)، جواد طباطبایی و نگین نوریان دهکردی، پژوهشنامهٔ علوم سیاسی، بهار ۱۳۹۳<ref>«کودکانههای سیاسی صمد بهرنگی»(مقاله)، جواد طباطبایی و نگین نوریان دهکردی، پژوهشنامهٔ علوم سیاسی، سال نهم، بهار ۱۳۹۳، شماره ۲ (پیاپی ۳۴)</ref>
- یادمان صمد، علیاشرف درویشیان، ویراست دوم، نشر موغام، ۱۳۹۵
جستارهای وابسته
پانویس
Template:پانویس Template:درگاه
منابع
- مجموعه قصههای صمد بهرنگی، مصحح عزیزالله علیزاده، تهران: انتشارات فردوس، ۱۳۷۷، ۴۳۸ صفحه.
- طاهباز، سیروس. صمد بهرنگی و ماهی سیاه دانا. چاپ نخست، تهران: نشر فرزانروز، ۱۳۸۰. Template:شابک
- کیوان باژن. صمد بهرنگی (مجموعهٔ تاریخ شفاهی ادبیات معاصر ایران). چاپ نخست، تهران: نشر روزنگار: ۱۳۸۳. Template:شابک
- Template:یادکرد وب
Template:انبار-رده Template:ویکینبشته Template:ویکیگفتاورد
پیوند به بیرون
- انجمن خانهٔ صمد بهرنگی
- سالنمای زندگی صمد بهرنگی
- صفحه صمد بهرنگی در وبگاه خواندنیهای خوب (گودریدز)
- اطلاعات در کتابخانهٔ ملی فرانسه BNF
Template:صمد بهرنگی Template:ادبیات ترکی آذربایجانی Template:مستند کردن
Template:ترتیبپیشفرض:بهرنگی، صمد رده:آموزگاران اهل ایران رده:ارس رده:افراد ایرانی آذریتبار رده:اهالی تبریز رده:اهالی چرنداب رده:جستارنویسان اهل ایران رده:خاکسپاریها در گورستان امامیه رده:دانشآموختگان دانشگاه تبریز رده:درگذشتگان ۱۳۴۷ رده:درگذشتگان ۱۹۶۷ (میلادی) رده:درگذشتگان با غرقشدن رده:زادگان ۱۳۱۸ رده:زادگان ۱۹۳۹ (میلادی) رده:شاعران اهل تبریز رده:مترجمان اهل ایران رده:مترجمان سده ۲۰ (میلادی) رده:مترجمان فروغ فرخزاد رده:مقالهنویسان سده ۲۰ (میلادی) رده:منتقدان اجتماعی رده:نویسندگان آذریتبار اهل ایران رده:نویسندگان آذریزبان رده:نویسندگان ادبیات کودک اهل ایران رده:نویسندگان مرد اهل ایران رده:درگذشتگان ۱۹۶۸ (میلادی)